*
*
ترسم که تو هم یار وفادار نباشی
عاشق کش و معشوق نگه دار نباشی
من از غم تو هر روز دوصد بار بمیرم
تو از دل من هیچ خبردار نباشی
*
*
رفتی و ندیدی که چه محشر کردم
با اشکتمام کوچه را تر کردم
وقتی که شکست بغض تنهایی من
وابستگی ام را به تو باور کردم
*
*
*
*
دورم ز تو ای خسته خوبان چه نویسم؟
من مرغ اسیرم به عزیزم چه نویسم؟
ترسم که قلم شعله کشد صفحه بسوزد
با آن دل گریان به عزیزم چه نویسم؟
*
*
درسکوت دادگاه سرنوشت
عشق برما حکم سنگینی نوشت
گفته شد دل داده ها از هم جدا
وای بر این حکم و این قانون زشت
*
*
*
*
کجایی ای رفیق نیمه راهم
که من در چاه شبهای سیاهم
نمی بخشد کسی جز غم پناهم
نه تنها از تو نالم کز خدا هم
*
*
تو کسی که خنده اش طعم زمستان میدهد
من همان که ابتدایش بوی پایان میدهد
خوب میدانم که یک شب ، یک شب بی انتها
عشق روی دستهای بی کسم جان میدهد
*
*
*
*
چقدر زمونه بی وفاست
نمی دونم خدا کجاست
یکی بیاد بهم بگه کجای کارم اشتباست ؟
گاهی می خوام داد بکشم اما صدام در نمیاد
بگم آخه خدا چرا دنیا به آخر نمیاد ؟
*
*
میزنم کبریت بر تنهایی ام
تا بسوزد ریشه بیتابی ام
میروم تا هر چه غم پارو کنم
خانه ام را باز هم جارو کنم
*
*
*
*
لحظه جدایی از تو ، لحظه اومدن غم
بعد رفتنت عزیزم ، جون میدم تو دست ماتم
*
*
بودنم را هیچ کس باور نداشت
هیچکس کاری به کار من نداشت
بنویسید بعد مرگم روی سنگ
با خطوطی نرم زیبا و قشنگ
آنکه خوابیده در این گور سرد
بودنش را هیچ کس باور نکرد
*
*
شعر های عاشقانه غمگین کوتاه
*
*
درد یک پنجره را پنجره ها میفهمند
معنی کور شدن را گره ها میفهمند
سخت بالا بروی ، ساده بیایی پائین
قصه تلخ مرا ، سرسره ها میفهمند
*
*
دریا چه دل پاک و نجیبی دارد
بنگر که چه حالت غریبی دارد
آن موج که سر به صخره ها میکوبد
با من چه شباهت عجیبی دارد !!!
*
*
شعر های عاشقانه غمگین کوتاه
*
*
دلم توفانی از غم هاست ، طلوع سخت ماتم هاست
نمیدانم چرا این دل همیشه غرق رویاهاست ؟؟؟
*
*
تنهاییم را به گردن هیچکس نمی اندازم
گردن هیچکس تاب این همه سنگینی را ندارد !
*
*
*
*
مثل آتیش تو صحرا / یا که طوفان تو دریا
مثل ظلمت توی شب ها / جون به لب موندم و تنها
*
*
پیش روی من تا چشم یاری میکند دریاست
چراغ ساحل آسودگی ها در افق پیداست
در این ساحل که من افتاده ام خاموش
غمم دریا ، دلم تنهاست
*
*
شعر های عاشقانه غمگین کوتاه
*
*
غربت آن نیست که تنها باشی / فارغ از فتنه ی فردا باشی
غربت آن است که چون قطره ی آب / در به در ، در پی دریا باشی
غربت آن است که مثل من و دل / در میان همه کس یکه و تنها باشی
*
*
وقتی که تنهایی میاد ، حس می کنم که بی کسم
ثانیه ها نمی گذرن ، هیچ موقع فردا نمیآد
دلم دیگه زندگی رو با اینهمه درد نمیخواد
*
*
*
*
گاهی تنهایی آنقدر قیمت دارد که درب را باز نمی کنم
حتی برای “تو” که سالها منتظر در زدنت بودم
*
*
کاش میشد هیچکس تنها نبود
کاش میشد دیدنت رویا نبود
گفته بودی باتو میمانم ولی
رفتی و گفتی که اینجا جا نبود
سالیان سال تنها مانده ام
شاید این رفتن سزای من نبود
من دعا کردم برای بازگشت
دستهای تو ولی بالا نبود
باز هم گفتی که فردا میرسی
کاش روز دیدنت فردا نبود …
*
*
شعر های عاشقانه غمگین کوتاه
*
*
ســـ ــینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت
آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت
تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت
جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت
*
*
کاش بودی و دلم تنها نبود
تا اسیر غصه ی فردا نبود
کاش بودی تا برای قلب من
زندگی اینگونه بی معنا نبود
*
*